محل کار پدر بزرگ
پدر جون آریا صیاده ماهم یه روز تصمیم گرفتیم بریم محل کارش
وقتی که تور ماهیگیری بالا اومد زیاد ماهی نگرفته بودن دوستای پدر جون یه چند تا ماهی بهت دادن وشمام که دل نداشتی ماهی ها جون بدن انداختیشون توی آب (قربون دل با رحم و محبتت برم)
((خسته نباشد پدر جونم))
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی