دست به یکی شدن پدروپسر
توی ماه رمضون بود دم ظهر که مامانی خواب بودم که شما و بابا جونی دست به یکی کردین که به شما گل پسر خوش بگذره ودور از چشمان من یه سطل پر ماسه از بیرون برات آورد وتو بااون شنها چه کارهایی که نکردی.
اینم از آثارش
جایی نبود که شنی نباشه من وقتی بااین صحنه مواجه شدم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی