مامانی من خیلی آقاهستما
گل پسرم عزیزم دورت بگردم من الهی چند روز پیش تو مغازه بودیم شما پشت سیستم خودت طبق معمول داشتی برنامه کودک آقا خرسی رو میدیدی یه کی از همسایه ها از جلوی در رد میشد شما بلند سلام گفتین و براش دست بلند کردین . بعد برگشتی به من میگی من خیلی آقا هستما سلام میگم ، ظرفها رو جمع میکنم ،پیته رو جمع میکنم (پیته به زبان شمالی یعنی دستمال ، سفره پا کن )من آقاهما .الهی قربونت بشم من که بهم کلی تو ظرف گذاشتن و جمع کردن کمک میکنی .
هر وقت که بابایی رو بغل میکنی و میبوسیش زودی میای همون کارهایی رو که برای بابایی انجام دادی واسه منم انجام میدی که یه وقت بهم بر نخوره یا بلعکس . بعد میگی مامان رو دوست دارم ، بابا رو دوست دارم ، مامان بزرگ رو دوست دارم ،دونه دونه نام میبری ودر آخر هم میگی همه رو دوست دارم .امروز هر کاری کردم که با من بیا ی مغازه نیومدی موندی خونه پیش مادر جونی (مامان بابا)خواستم بهت رشوه بدم بیارمت گفتم بیا برات بستنی میگیرم ، چیپس میگیرم گفتی نه دلم نیومد بگم دیگه برات نمیخرم گفتم اومدنی برات میگیرم برگشتی به من گفتی این خوبه ای شکمو راستی فردا عروسی دختر عمه مامانی و ما هم دعوتیم جای دوستان خالی فعلا بای بای