عکسها این چند روزه
پسر گلم سه شنبه 21/05/93 عروسی خاله بهاره (دختر عمه مامان ) بودش وما به همراه پدر جون ومادر جون به عروسی رفتیم جشن رامسربود توی یه باغ نزدیک خونه گرفته بودن و شما خیلی پسر خوب و آقایی بودی
وساعت 10 شب تو مجلس خوابت برد میون این همه سر و صدا فدات بشم
این عکسها هم فردای همون روز تو پارک نزدیک خونه مادر جون اینا گرفته شده من وخاله جون شما رو بردیم پارک که بهت خیلی خوش گذشت و یه دوست خوب هم پیدا کردی .آقا ماهان گل گلاب که بعد متوجه شدم که پسر یکی از معلمهای عزیز دوران دبیرستان مامانی بود (پسر خانم شجاعی دبیر ریاضی ) یاد ایام بخیر
اینجام بعد از پارک گفتی منو ببرین دریا نزدیک خونه مادر جون اینا آب بازی کنم ما که کلی خسته شده بودیم نمیدونم که تو اینهمه انرژی رو از کجا میاری تصمیم گرفتیم حوض حیاط رو آب پر کنیم که جنابعالی آب تنی کنید . امان از دست شما کوچولوها
اینجام بعد از آب بازی براتون مهمون اومده بود آقا علیرضا گل (پسر دختر خاله من)
شب همون روز هم مراسم خانه سازی با پشتی
این عکسها درسته که بی کیفیت در اومدن برات میزارم یادگاری، شب جمعه شام به اتفاق خانواده عمو محمود رفتیم جنگل های اطراف سیاهکلرود این نی نی کوچولویی که می بینید هستی خانومه آبجی آقا حسین که با آریا بالا عکس دارن
دیشب شام براتون ماکارونی درست کرده بودم و شما هم عاشق ته دیگ ، افتادی به جون ماکارونی
اینم کیکی که مامان به مناسبت سالگرد ازدواجمون درست کرده بودم
اینم کادوی بابا جونی به مامان