بدون عنوان
سلام به گل پسر خودم شرمنده مامانی وقت نشد به خدا که بیام و وبت رو آپدیت کنم تو این مدت عمو جونیات اومده بودن پیشمون - زمستان اومد - تولد امیر علی جون شد وکلی اتفاقات مختلف رخ داد حالا بریم سراغ عکسها
اینجا رفته بودیم خونه نگین جون
اینجا با عمو مسعودوعمه جون اینارفتیم بستنی نعمت رامسر، یه سری به شوهر عمه جونتم زدیم
این عکسها هم یه شب دیگست که با خانواده عمو محمدرضا و عمو مسعود رفتیم شقایق ذرت پکزیکی (مکزیکی ) بخوریم تو هم که عاشق ذرت پکزیکی الهی قربون حرف زدنت بشم من بعد یه پیشنهاد دادی که بریم رو پل هوایی ذرت بخوریم و همه رو مجبور کردی باهات بیان عمو مسعود تو ماشین نشسته بود که با اسرار تواومد پایین تا بریم پل هوایی امان از دست تو فینگیلی
اینجام صبح من و شما اومدیم مغازه و کلی کارمون طول کشید دیگه نزدیک اومدن بابایی بود که گفتی یه زنگ به بابا بزن کارش دارم منم بی خبر از همه جا که چه نقشه ای کشیدی زنگ زدم گفتی بابا ناهار نداریم داری میای یه پیکزا بخر ای شیطون من صبح مرغ رو گذاشته بودم پخته بود میخواستم براتون سوخاری درست کنم که شما باعث شدین غذام موند برای شام برای من که بد نشد از غذا درست کردن جلو افتادم.
اینجام شب یلداست ما خونه مادر جون اینا دعوت بودیم به اتفاق خاله جون وخانواده شوهر خاله جونت .
فردای شب یلدا ،داری رخت وخوابهای خونه مادر جون رو جمع میکنی
اینم از عکسهای سلفی آریا خان (قربون اون شکلکات برم من شیطونکم)
پشت خونه مادر جون اینا
اینجام تولد امیر علی جون بود4 دی که مارفتیم وشما هم خیلی آقا بودین واصلا اذیت نکردین موقع برگشتنی هم تو ماشین به ما گفتی دیدی آقا بودم شیطونی نکردم
روز جمعه تصمیم گرفتیم بریم سر مزار مادر بزرگها و پدر بزرگای مامانی که هر کدومشون یه طرفی هستند مادر بزرگ پدریم امیربنده دفنه پدر بزرگ پدری نوده و مادر بزرگ و پدر بزرگ مادریم واجارگاه خلاصه اون روز رفتیم سرمزار همشون خدا بیامرزدشون .شما هم رفتین تو امامزاده و زیارت کردین .
اینم از کشتی جدید گل پسر که بابایی تازه واسش گرفته مبارک باشه گلم