هاپو وفرار آریا
راستی آریا یادم رفت برات بگم دیروز که دم در بودی هاپو اومد ودنبالت کرد توجیغ میزدی میدویدی هاپو دنبالتو من جیغ زنان دنبال هاپو . تو بدو ،هاپو بدو ، من بدو بیچاره هاپوهه از شنیدن جیغهای من فرار کرد فکرشو بکن ساعت 7 صبح تو کوچه همه همسایه هامون اومدن بیرون کلی خجالت کشیدم ازشون .
راستی از این حرفها بگذریم .الان شعرهارو قشنگ وکامل بلدی ،مثل جوجه طلائی و یه توپ دارم قلقلیه آفرین پسری هورا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی