عکسهای این هفته
آریا در حال ساخت پازل جدیدش ،که بابا جونی براش خریده
آریا عاشق ساز دهنی هست که بابا جونی از بوشهر براش خریده
چهار شنبه شبش به همراه عمه جونی و زن عمو جون رفتیم نگین شمال کلی بهت خوش گذشت اولش شما وباباو فاطمه جون وآرشی کلی با ماسه ها بازی کردین وبعد از شن بازی فوتبال ،بعد از اون هم باوسایل پارک کلی بازی کردین وقتی که رفتیم خونه ساعت 2 نصفه شب بود بردمت حموم بعد گرفتی خوابیدی .
صبح فردای همون شب که خیلی خسته بودی و تا ساعت 10 خوابیدی وقتی هم که بیدار شدی رفتیم خونه مادر جون( کلاچای)
اینجام وقتی رفتی کلاچای پیشنهاد دادی که بریم ساندویچ بخوریم. بردمت ساندویچی داریوش و شما یک عدد ساندویچ کوچک و دوغ سفارش دادین ، هنوز تموم نشده بود که گفتی مامان یه پیکزا (پیتزا ) هم برام بگیر من پسرم چه خبرته منفجر می شیها .
بعد از ظهر همون روز مهراد اومد که باهم بازی کنید . در حال تماشای کارتون که برنامه بعدی ،بره ناقلا بود و شما از خوشحالی بپر بپر میکردین.
بعد از برنامه کودک کلی بازی کردین تا اینکه ساعت 9:30 شب شد و مهراد تصمیم رفتن به خانه کرد که کلی ناراحت شدی و ازش خواستی که شب رو با شما بخوابه ،چنان بغلش کرده بودی که بنده خدا داشت له می شد.
بیچاره مهراد جون ول کن که نبودی ،آخر بهت قول داد که فردا میاد، تا ولش کردی .
اینم فردای همون روز مهراد و آریا