خونه تکونی و مریضی گل پسر
مامانی نگاه کن چه بلایی به سر خودت آوردی اسپری رنگ رو به جایی که به گاز بزنی زدی روی موهات ای خدا
قربون چشمات بشم من که گریه کردن
گریه ات واسه ی این بود که میخواستم موهات رو یه خرده با قیچی رو به راه بیارم تو هم دوست نداشتی موهاتو کوتاه کنی
اینم از شاهکار پسری
مامان رفتم حموم رو جرمگیر بزنم هنوز چیزی نگذشته بود که با صدای گریه جنابعالی متوجه شدم که چه دسته گلی به آب دادی گریه میکردی مامانی شکوندم جارو برقی رو منو نکشیا ، منم خیلی ریلکس گفتم عیبی نداره چرا گریه میکنی خلاصه با حرف من آروم شدی .وقتی بابا از اداره برگشت سریع بهش گفتی که چیکار کردی ومنم دعوات نکردم چون قصدت شکوندن که نبود داشتی بهم تو خونه تکونی کمک میکردی عزیزم
داشتیم پفک میخوردیم که شما( آ ) آریا رو درست کردی و به من میگی مامان مثل آریا منم ادامه اش دادم .
پسری من برای مامانش همه کاری میکنه دورت بگردم مامان
بمیرم برات عزیزکم بد جوری سرما خوردی ، یه شبم گوش درد بدی گرفته بودی