اینم از پست جدید
سلام به همه ی دوستان عزیز که همیشه بهمون لطف دارن و به وب آریا جون سر میزنن وبرامون پیام میزارن شرمنده این چند وقت حسابی در گیر کارهای مغازه بودم و نتونستم بیام نت و بهتون سر بزنم
آریا جونی ببخشید باز این پستت دیر شد .
جمعه 23 مردادبه خاطر شما و فاطمه جون به همراه زن عمو اینا ومادر جون خیاط محله ای رفتیم بیرون ناهارمون رو توی رستوران هتل سیروس خوردیم و بعد فاطمه جون دوست داشت قایق سوار شیم و شمام میگفتی بریم پارک فجر لنگرود امان از دست شما کوچولوها هر کدومتون دوست داشتین که حرف خودتون باشه مام تصمیم گرفتیم که اول بریم قایق سواری بعد بریم پار اون روز ، روز شما کوچولوها بود . همون روز یکی از دوستای نی نی وبلاگیمون بهمون پیام دادن که میان ساحل رودسر اگه شد همو ببینیم و قسمت شد اون روز یاسین جون و مامان گلش رو دیدیم .خیلی از دیدنشون خوشحال شدیم یاسین جون از اینجا می بوسمت عزیزم .
لحظه ی اولین دیدار آریا و یاسین جون
فاطمه جون ،آریا جون ، و یاسین جون
بعد از دیدن یاسین جون و مامان عزیزش را افتادیم به سمت لنگرود تا به فرمایشات آریا جون عمل کنیم توی را هم با فاطمه جون مامان نیکان تماس گرفتیم که شاید یکی از دوستای عزیز نی نی وبلاگیمون رو بشه ببینیم که نشد .
انشاالله دفعات بعدی
آریا و فاطمه جونی منتظرهستن تا نوبتشون بشه
مامانی و آبجی مائده رنجر سوار شدیم اولین بار و آخرین بارم بود مردم از وحشت ولی باحال بودا کم مونده بود سکته کنم.
اون روز کلی بهتون خوش گذشت عزیزای من
اینم آخرش خخخخخخخخخخخخخخخخخ
قربونتون برم بیهوش شدیدن
شام هم رفتیم جیگرکی ولی شما بچه ها خواب بودین تو ماشین گذاشتیمتون چون دیگه از خستگی حوصله غذا درست کردن نداشتیم . به ماهم خوش گذشت