یادش بخیر
اینجا تازه از بیمارستان مرخص شده بودیم (خانه مادر جونی ) بعد از یک هفته نافت افتاد چند ماه بعد اینجا بعد ازتزریق واکسنته که به پات یخ بستم با باند(واکسن 4 ماهگی ) اینجا خونه مادر جونه داشیم آماده میشدیم یه سر به خونه قبلی (خونه پدری، بابابزرگ )بزنیم خواب بعد از مراسم جشن دنودنی آریا خان قربون اون خنده قشنگت بشم اردوگاه شهید باهنر رودسر که 3 نفری رفتیم منو ،بابا و شما خستگی از کوه نوردی (تابستان 92) پسر عشق پستونکم آریا یی و مادر جون با لباس محلی (قاسم آبادی ) ...
نویسنده :
بابا و مامان
12:59